کد مطلب:369994 شنبه 21 اسفند 1395 آمار بازدید:427

66: وعندک مما فات خلف ، ولما فسد صلاح ، و فیما انکرت تغییر، فامنن علیقبل البلاء بالعافیة ، وقبل الطلب بالجدة وقبلالضلال بالرشاد.
 امام علی (ع ) و سه درخواست 

امام سجاد علیه السلام در این قسمت از دعای شریف مكارم الاخلاق ، برای خداوند توانا سه چیز را كه حاكی از قدرت و حاكمیّت ذات مقدس او بر نظام آفرینش این جهان است بیان می نماید و به مناسبت هر یك از آنها برای خود چیزی را از پیشگاه مقدسش درخواست می كند. اول : بار الها! برای هر چه كه فوت می شود و از دست می رود، نزد تو برای آن جایگزینی است . دوم : بار الها! برای هر چیزی كه فاسد و غیر قابل انتفاع می شود، نزد تو موجود صالح و شایسته انتفاع وجود دارد. سوم : بار الها! چیزی را كه مطرود توست و از آن ناراضی هستی ، می توانی برداری و به جایش مرضیّ خود را قرار دهی . پس ای پروردگار مهربان ! بر من منت بگذار و پیش از ابتلای به بلا عافیت و مصونیّتم عطا فرما، و پیش از درخواست تمكن ، نیاز مالیم را برطرف نما، و پیش از قدم گذاردن در راهی كه مرضی تو نیست ، از نعمت رشاد و هدایت برخوردارم ساز.

به خواست خداوند توانا، این قطعه از دعا موضوع بحث و سخنرانی امروز است .

عالم ناپایدار 

آفریدگار توانا اراده فرموده عالمی را خلق كند كه دارای آغاز و انجامی باشد و نتواند به طور دائم و در بی نهایت باقی و پایدار بماند. به مشیت حكیمانه خود این جهان را با همه كهكشانها و اجرام بزرگ و كوچكش آفرید و زمینی كه در آن زندگی می كنیم ، جرم بسیار ناچیزی است در مقابل مجموعه جهان . برای آنكه خداوند به اراده حكیمانه خود تحقق بخشد و عالمی را طبق خواسته خویش بیافریند، ابتدا ماده اصلی عالم را به فرمان تكوینی ایجاد نمود، سپس آن مواد را بر اساس ضوابط و معیارهای كلی كه به امر خود مقرر داشت ، به حركت درآورد و تدریجا موالید عالم ، یعنی آفریده های الهی به وجود آمدند. بنابراین ، ماده اصلی عالم و همچنین قوانین و مقرراتی كه مواد را به پدیده های مختلف و مخلوقهای گوناگون تبدیل می كند، همه از ذات اقدس اوست . حضرت صدیقه طاهره ، زهراء علیه السلام ، در ابتدای خطبه ای كه با حضور ابی بكر و عمر و دیگر مهاجرین و انصار در مسجد رسول اكرم (ص ) القاء فرموده ، این مطلب را با عبارتی كوتاه بیان نموده است .

ابداع جهان 

ابتدع الاشیاء لا من شی ء قبلها وانشاها بلا احتذاء امثلة امتثلها كونها بقدرته وذراها بمشیته . (124)

خداوند ابداع فرمود موجودات را نه از چیزی كهقبل از ابداع الهی وجود داشته ، بلكه ذات اقدس او، خود، مبدع و ایجاد كننده آن بوده است ،و انشاء فرمود عالم را نه همانند نقشه و طرحی كه پیش از انشاء الهی وجود داشته وباری تعالی از آن تبعیت نموده باشد، بلكه ذات اقدس الهی عالم را به قدرت خویشتكمیل نموده و به مشیت خود ایجاد كرده است . دنیایمتحوّل

با توجه به اینكه جهان را آغاز و انجامی است و تا ابد باقی و پایدار نمی ماند، ناچار مجموعه عالم و تمام موجودات ارضی و سماوی آن پیوسته در تغییر و تحول اند و قوانین تكوینی این عالم ، دگرگونی ها را رهبری می كند و تغییراتی كه انجام می شود، بر وفق آن مقررات صورت می گیرد؛ مثلا انسان یك روز نطفه ای است در رحم مادر، روز دیگر به صورت نوزاد متولد می گردد، پس از گذشت چند سال ، نوجوان و جوان می شود، سپس به میانسالی و پیری می رسد و سرانجام می میرد، و این یك نمونه از جهان ناپایدار و گذران است . حیوانات برّی و بحری و همچنین گیاهان و اشجار در این عالم سرنوشتی همانند انسان دارند و هیچ یك پایدار و ابدی نیستند، یك روز زندگی را آغاز می كنند و روز دیگر حیاتشان پایان می یابد. جرم خورشید با این عظمت نیز همانند سایر موجودات این عالم پیوسته در تغییر و تحول است ؛ با انفجارهای اتمی كه همواره در آن صورت می گیرد و به آن فروغ و روشنی می بخشد پیوسته از وزن جرم خورشید می كاهد، سرانجام روزی فرا می رسد كه ذخایرش تمام می شود و رفته رفته به صورت جرم مرده و تاریكی در فضای بیكران سرگردان می گردد. طبق وحی حضرت باری تعالی و به موجب گفته های پمبران الهی و به صریح آیات بسیاری كه در قرآن شریف آمده است ، عالم آخرت به قضای قطعی خداوند، برخلاف جهان گذران دنیا عالمی است پایدار و جاودان ، فناء و زوال در آن راه ندارد، دگرگونی هایی كه در دنیا برای انسانها پیش می آید و موجب ناراحتی و نگرانی آنان می گردد در آخرت نیست . در آن عالم ، سلامت به مرض ، قوت به ضعف ، جوانی به پیری ، آرامش فكر به تشویش ، امنیّت به ناامنی ، و سرانجام ، حیات به مرگ تبدیل نمی شود. در آن عالم جریانهای عادی دنیا از قبیل سرما و گرما، بهار و خزان ، طلوع و غروب ، روز و شب ، و دیگر اموری از این قبیل وجود ندارد. همچنین حوادث سنگین كه گاه در زمین روی می دهد، از قبیل آتشفشان ، زلزله ، طوفان ، سیل ، صاعقه ، خشكسالی ، و دیگر رویدادهایی همانند اینها، دامنگیر مردم در عالم آخرت نمی شود. خلاصه آنكه آخرت ، عالم دیگری است و قوانین و مقررات تكوینیش به گونه دیگر؛ نمی توان آن را با این عالم و قوانین و مقرراتی كه بر آن حاكم است تنظیر و تشبیه نمود.

آخرت عالم پایدار 

در كتاب معاد از نظر روح و جسم ، مجلد دوم ، فصل مخصوصی تحت عنوان حیات اخروی و نظام نوین باز شده و در آن فصل قسمتهایی از قوانین تكوینی دنیا بیان گردیده و در كنار هر یك از آنها، قانون تكوینی آخرت راجع به همان موضوع به استناد آیات و روایات ذكر شده است . علاقه مندان به شناخت تقاوت قوانین الهی در دنیا و آخرت می توانند به آن كتاب مراجعه نمایند و از آیات و روایاتی كه راجع به چگونگی عالم آخرت و مقررات آن رسیده است ، آگاهی یابند.

در آغاز سخنرانی اشاره شد كه امام سجاد (ع ) در این قطعه از دعای مورد بحث امروز، سه چیز را كه حاكی از قدرت و حاكمیت ذات اقدس الهی بر نظام خلقت است ، ذكر نموده و به مناسبت هر یك از آنها برای خود چیزی را از پیشگاه مقدسش خواسته است .

اینك درباره سه امری كه مربوط به خداوند است ، توضیح داده می شود.

اول : وعندك مما فات خلف .

بار الها! هر چه فوت می شود و از دست می رود، نزد تو برای آن جایگزینی است .

یعنی ، پروردگارا! خلا یی كه بر اثر فوت موجودی پدید می آید، تو با قدرت لایزال خویش به وسیله خلفی كه جایگزین موجود فوت شده می نمایی آن خلا را پر می كنی .

برای آنكه شنوندگان محترم به عمق كلام امام واقف شوند، چند مثالی را برای توضیح به عرض می رساند. مرگ برای بشر، قضایی است حتمی و حكمی است اجتناب ناپذیر و در سنین مختلف به شكلهای گوناگون گریبانگیر انسانها می شود و به حیاتشان خاتمه می دهد.

مرگ یا قضای حتمی 

اگر صد سال مانی ور یكی روز بیاید رفت از این كاخ دل افروز آدمی با بهره مندی از قدرت و نیرو و در اختیار داشتن جمیع وسایل و اسباب نمی تواند قضای مرگ را از خود بگرداند و خویشتن را از این مقدر قطعی مصون و محفوظ دارد.

اینما تكونوا یدرككم الموت ولو كنتم فی بروج مشیدة . (125)

هر جا كه باشید، در موقع مقرر، مرگ سر وقتتان می آید، هر چند جایگاهتان در قلعه های محكم و دژهای مشید باشد.

با فوت افراد در جوامع بشری خلا به وجود می آید و موجب كمبود می شود، ولی تولد موالید كه خود در مقابل مرگ ، قضای دیگر حضرت باری تعالی است ، آن خلا را پر می كند و كمبود را جبران می نماید و نسل لاحق جایگزین نسل سابق می گردد.

دو سر دارد این باغ آراسته

در و بند از این هر دو برخاسته

در آید در باغ و بنگر تمام

ز دیگر در باغ بیرون خرام

در این باغ هر دو بری می رسد

یكی می رود دیگری می رسد

مرگ عامل نوسازی 

مرگ ، عامل نوسازی جوامع بشری است ؛ مرگ ، نسل كهن و ناتوان را از محیط سعی و عمل بر كنار می نماید و به عالم بعد از مرگش منتقل می كند و نسل جوان و فعال را جایگزینش می سازد و بدین وسیله چرخهای تمدّن بشری پیوسته در حركت است و از پیشروی باز نمی ماند.

نحن قدرنا بینكم الموت و ما نحن بمسبوقین . علی ان نبدل امثالكم و ننشكم فی ما لاتعلمون . (126)

شاید این آیه شریفه به همین نظام منظمی كه مذكور افتاد ناظر باشد، گویی خداوند می خواهد بفرماید: ما مرگ را بین شما پایه گذاری نمودیم كه بدین وسیله مردمی همانند شما جایگزینتان شوند و شما را در عالمی كه نمی دانید چگونه و كجاست ، با بدن برزخی انشائتان نماییم .

موازنه موالید 

برای آنكه نسل لاحق بتواند جایگزین نسل سابق شود و بی نظمی و اختلال به وجود نیاید، لازم بود موالید پسر و دختر در سراسر جهان همواره متساوی یا آنكه درصد بسیار مختصری متفاوت باشد و آفریدگار حكیم این مهمّ را كه آیات مقدس اوست ، در نظام خلقت برقرار ساخته است . اگر در ظرف نیم قرن تمام موالید جهان یا اكثریت قریب به اتفاق آن پسر باشد، آیا ممكن می شد موازنه خلف و سلف برقرار گردد و نسل لاحق می توانست جایگزین نسل سابق شود؟ پاسخ این پرسش منفی است ، زیرا واضح است در چنین وضعی توازن نسل به گونه ای جبران ناپذیر بر هم می خورد. آیا دنیای پیشرفته امروز می تواند بگوید حافظه ای كه موازنه و تعادل موالید دختر و پسر را در سراسر جهان نگاهداری نموده و می نماید كجاست و كدام قدرت است كه محاسبه را نگاه می دارد؟ قرآن شریف این مهم را وابسته به مشیت باری تعالی خوانده و فرموده است .

مشیت حق و توازن موالید 

یهب لمن یشاء اناثا ویهب لمن یشاء الذكور. (127)

به ره كه بخواهد دختر می دهد و به هر كه بخواهد پسر.

مثال دیگری كه برای كلام امام سجاد (ع ) می توان ذكر كرد این است كه خداوند پس از درگذشت هر پیمبری خلف شایسته ای را جایگزین او می ساخت تا به هدایت مردم و دعوت آنان ادامه دهد.

این برنامه تا بعثت حضرت خاتم النبیین (ص ) و نزول قرآن شریف ادامه داشت و چون آیین اسلام و كتاب مجیدش تا پایان عمر بشر جوابگوی نیازهای مردم است ، امر نبوت با بعثت رسول اكرم (ص ) پایان یافت و از آن پس وحی الهی منقطع گردید. پیمبران از جنس بشرند و مانند سایر انسانها یك روز باید بمیرند. خداوند پیامبر اسلام (ص ) را مخاطب ساخت و فرمود:

مرگ پیامبران 

انك میت و انهم میتون . (128)

تو می میری و آنان نیز می میرند.

جایی كه اشرف پیمبران حیات جاودان ندارد، وضع سایر انبیاء روشن و واضح است . با توجه به اینكه نیل به مقام رفیع نبوت نیاز به شرایط زیاد و صلاحیت من جمیع الجهات دارد و هر فردی شایسته پیمبری نیست ، خداوند به مشیت حكیمانه خود خلف پیمبر سابق را كه واجد تمام صفات لازم باشد مهیا می فرمود تا او را جایگزین پیمبر در گذشته نماید و این خود از مواردی است كه سخن امام سجاد (ع ) شامل آن می گردد.

و عندك مما فات خلف .

بار الها! برای هر چیزی كه فوت می شود و از دست می رود، نزد تو برای آن جایگزینی است .

پیامبر خلف جایگزین سلف 

علی (ع ) درباره تداوم بعثت پیمبران فرموده :

كلما مضی منهم سلف قام منهم بدین اللّه خلف . (129)

هر زمان یكی از پیمبران سلف از دنیا می رفت ، فرد دیگری برای تبلیغ دین الهی خلف او می شد و جایگزینش می گردید.

مثال سوم برای توضیح كلام امام سجاد (ع ) این است كه حكمی از احكام اسلامی روی مصلحت نسخ شود و حكم دیگری از جانب خداوند، خلف آن گردد و جایگزینش شود.

ما ننسخ من آیة او ننسها ناءت بخیر منها او مثلها. (130)

النسخ فی اللغة ابطال شی ء و اقامة آخر مقامه . (131)

نسخ یا تغییر حكم 

نسخ در لغت عبارت است از باطل كردن چیزی و بر پا داشتن چیز دیگری در مقام او.

كعبه مكرمه بتخانه مشركین بود. اگر پیشوای اسلام (ص ) و پیروانش درآغاز نبوّت به سوی كعبه نماز می گزاردند ممكن بود مستمسكی به دست مشركین بیاید كه بگویند پیشوای مسلمانان بت می پرستد و به پیروان خود دستور بت پرستی داده است . از این رو، حضرت باری تعالی امر فرمود كه قبله مسلمین بیت المقدس باشد، بیت المقدسی كه منزه از بت و مظاهر شرك بود.

عن الصادق علیه السلام قال : تحولت القبله الی الكعبه بعد ما صلی النبی صلی اللّه علیه و آله بمكة ثلاث عشة سنة الی بیت المقدس و النبی صلی اللّه علیه و آله بمكة ثلاث عشرة سنة الی بیت المقدس و بعد مهاجرته الی المدینة صلی الی بیت المقدس سبعة اشهر. قال : ثم مهاجرته الی المدینة صلی الی بیت المقدس سبعة اشهر. قال : ثم وجهه اللّه الی الكعبة وذلك ان الیهود كانوا یعیرون علی رسول اللّه ، یقولون له انت تابع لنا تصلی علی فبلتنا فاغتم رسول اللّه من ذلك غما شدیدا. (132) .

عوض شدن قبله مسلمین 

امام صادق (ع ) فرمود: قبله مسلمین تحول یافت به كعبه ، بعد از آنكه رسول اكرم (ص ) سیزده سال در مكه به طرف بیت المقدس نماز گزارد، و بعد از مهاجرت به مدینه نیز هفت ماه به طرف بیت المقدس نماز خواند، سپس خداوند قبله را تغییر داد و پیمبر را از بیت المقدس متوجه كعبه مكرمه نمود و این كار برای آن شد كه یهودی های مدینه زبان به ملامت و سرزنش پیشوای اسلام (ص ) گشودند و به حضرت گفتند: شما تابع و پیرو ما هستید و به قبله ما نماز می خوانید و این سخن ، پیمبر گرامی را سخت مغموم و متاءثر نمود.

تا زمانی كه رسول اكرم (ص ) و مسلمانان در مكه بودند، مصلحت ایجاب می كرد كه بیت المقدس قبله مسلمین باشد. پس از آنكه پیشوای اسلام (ص ) و مسلمانان به مدینه مهاجرت نمودند، آن مصلحت پایان یافت . از این رو قبله بودن بیت المقدس نسخ شد و خداوند كعبه مكرمه را خلف آن قرار داد.

بلا و عافیت نیز از نظر نوعی و فردی می تواند مثال دیگری برای كلام حضرت زین العابدین (ع ) باشد. افراد به صور مختلف مبتلا به بلایا می شوند و آرامش و آسایش خویش را از دست می دهند.

عافیت به جای بلا 

خداوند توانا قادر است عافیت را خلف بلایا نماید و افراد مبتلا را از رنج و گرفتاری رهایی بخشد. اولین درخواستی را كه امام سجاد (ع ) در این قطعه دعا از پیشگاه الهی برای خود می نماید، عافیت قبل از بلاست . در واقع ، كلام امام (ع ) چنین می شود:

وعندك مما فات خلف فامنن علی قبل ابلاء بالعافیة .

بار الها! برای هر چیزی كه از میان می رود، نزد تو خلف و جایگزینی است ، پس ای خدای مهربان ! بر من منت بگذار و پیش از ابتلای به بلا، عافیتم عطا فرما و از گرفتاری مصون و محفوظم دار.

ناگفته نماند كه در لسان روایات ، كلمه خلف برای پاداشهای دنیوی و اخروی خداوند در مقابل انفاق و صدقات مردم نیز به كار رفته است . در احادیث بسیاری آمده كه صدقه دفع بلا می كند، من جمله این حدیث شریف است :

صدقه و دفع بلا 

عن ابیعبد اللّه علیه السلام قال : من تصدق بصدقة حین یصبح اذهب اللّه عنه نحس ذلك الیوم . (133)

امام صادق (ع ) فرمود: كسی كه اول صبح صدقه ای بدهد، خداوند حوادث شوم و نحس آن روز را از وی می گرداند.

فی الحدیث : اللهم اعط كل منفق خلفا. (134)

برای آنكه مردم در امر انفاق و صدقات تشویث شوند، امام (ع ) دعا می كند و از پیشگاه الهی درخواست می نماید كه خلف انفاق و صدقات را كه دفع بلایاست ، به مردم عطا فرماید.

در قرآن شریف آمده است :

لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون . (135)

هرگز به مقام رفیع برّ و نیكوكاری نمی رسید تا برهنه را با لباسی كه علاقه دارید، بپوشانید و گرسنه را از غذایی كه خود دوست دارید، سیر نمایید.

كسانی كه به روز جزا و پاداش الهی یقین دارند و مشمول آیه شریفه :

وبالاخرة هم یوقنون (136)

پاداش انفاق بهترین 

هستند، می توانند از بهترین اموال خود چشم بپوشند و در راه خداوند انفاق نمایند. حضرت عبدالعظیم الحسنی از امام جواد علیه السلام ، ضمن یك حدیث ، مضامین متعددی را از آباء گرامیش ، از علی بن ابیطالب علیه السلام نقل نموده كه این عبارت از جمله آنهاست :

قال علی علیه السلاك : من ایقن بالخلف جاد بالعطیه . (137)

علی (ع ) فرموده : كسی كه در آخرت به پاداش الهی یقین دارد، اموال خوب و مطلوب خود را در راه باری تعالی اعطا می نماید.

امام سجاد (ع ) در جمله دوم مورد بحث امروز، به پیشگاه خداوند عرض می كند:

ولما فسد صلاح .

بار الها! برای هر چیزی كه فاسد و غیر قابل انتفاع می شود، نزد تو خلف شایسته انتفاع برای آن وجود دارد.

عالم كون و فساد 

جهانی كه در آن زندگی می كنیم ، عالم كون و فساد است . پیوسته موجوداتی در آن تكوین می شوند و جامه هستی در بر می كنند و موجودات دیگری فاسد می شوند و از گردونه خارج می گردند و این خود یكی از بزرگترین تفاوتها بین دنیا و آخرت است . آفریده ها در عالم آخرت همواره كائن و ثابت اند و فساد و نابودی در آنها راه ندارد، اما در كره زمین ، علی الدوام چرخ كون و فساد در گردش است ، هر ساعت عده زیادی انسان متولد می شوند و زندگی را آغاز می نمایند و در همان ساعت عده زیادی جان می سپارند و از دنیا می روند. در پهنه وسیع باغ ، از یك طرف باغبان نهال كوچك را غرس می كند و زندگی را شروع می نماید و از طرف دیگر درختان پیر و بی ثمر را قطع می كند و از باغ بیرون می برد.

زینت باغ است درخت جوان

پیر شود بر كَنَدَش باغبان

شاخ جوان بهر گل نوبر است

شاخه پیر از پی خاكستر است

خداوند و خزاین اشیاء 

قرآن شریف فرموده :

و ان من شی الا عندنا خزاینه وما ننزله الا بقدر معلوم . (138)

هیچ موجودی نیست جز آنكه خزاین وجود و منابع هستی آن نزد ماست و به اندازه معین آن را فرو می فرستیم .

همین محدود بودن و اندازه داشتن است كه مایه فاسد شدن و پایان یافتن موجود می گردد. در بعضی از روایات آمده است : خزاین اشیاء فرمان تكوینی باری تعالی در پیدایش آن موجود و پدید آمدن آن است .

قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله وسلم : خزائن اللّه الكلام ، فاذا اراد شیئا قال له كن ، ف كان . (139)

رسول اكرم فرمود: خزاین خداوند كلام است ، وقتی اراده می كند چیزی را، فرمان بودنش را می دهد و آن بود می گردد.

عن ابیعبد اللّه علیه السلام قال : لما صعد موسی الطور فنادی ربه عزوجل : قال : رب ! ارنی خزائنك . قال : یا موسی ! انما خزائنی اذا اردت شیئا ان اقول له كن ف یكون . (140)

امام صادق (ع ) فرمود: موقعی كه حضرت موسی (ع ) به طور رفت ، ندا داد: بار الها! خزاینت را به من بنمایان . خطاب آمد كه ای موسی ! خزاین من این است كه وقتی اراده ایجاد چیزی را بنمایم ، فرمان بودنش را می دهم و آن را كه فرمان داده ام ، بود و موجود می گردد.

یكی از چیزهایی كه خزاینش نزد خداوند است و به قدر معلوم و اندازه معین نازل می فرماید، مال و ثروت است ؛ اندازه گیری حضرت باری تعالی دو قسمت را شامل می شود: یكی كمیّت و مقدار مالی كه اعطا می فرماید، و آن دیگر مدتی كه مال در دست صاحب مال باقی می ماند، و سپس با كیفیت خاصی از میان می رود. گاهی خداوند به كسی مال می دهد و مقدّر الهی آن است كه اموال اعطایی با مختصر كاهش یا افزایش تا آخر عمر برای وی باقی بماند.

مال و تقدیر الهی 

گاهی مال می دهد، اما مقدّر باری تعالی این است كه باقی ماندن مال در دست صاحب مال همانند اصل مال ، قدر معلوم و مدتی معین داشته باشد و با انقضای مدن از بین برود. مكرر اتفاق افتاده است كه اشخاصی متمكن و مالدار بر اثر رویدادی غیر منتظر از قبیل زلزله یا سیل یا طوفان و امثال اینها، تمام یا قسمت اعظم ثروت را از دست داده و در نتیجه ، بی بضاعت یا كم بضاعت شده اند. این قبیل حوادث برای افراد متمكّن درس عبرت است ، متبنه شوند كه در ایام مالداری مغرور نگردند، به فساد اخلاق نگرایند، و با بندگان خدا بدرفتاری ننمایند و همواره در یاد حوادث و رویدادها باشند و بدانند كه ممكن است بغتتا نعمت ، مبدّل به نقمت گردد.

پست و بلند روزگار 

ای دل از پست و بلند روزگار اندیشه كن

در برومندی ز قحط برگ و بار اندیشه كن

از نسیمی دفتر ایام بر هم می خورد

از ورق گردانی لیل و نهار اندیشه كن

خداوند توانا قادر است اموال از بین رفته را به گونه ای جبران نماید و خیر و صلاح را خلف فسادی كه پیش آمده است ، قرار دهد و شخص آسیب دیده را با لطف و حمایت خود از سقوط و تیره روزی قطعی برهاند.

امام سجاد (ع ) در جمله دوم دعای مورد بحث امروز، به پیشگاه خداوند عرض می كند:

ولما فسد صلاح .

بار الها! برای هر چیزی كه باطل می شود و فاقد اثر می گردد، نزد تو برای آن ، خلف سالم و صالح وجود دارد و می توانی آن را جایگزین فاسد شده قرار دهی . سپس درباره خود چنین دعا می كند:

وقبل الطلب بالجدة .

بار الها! بر من منت بگذار و پیش از آنكه از تو درخواست نمایم ، به قدر اداره معاش و گرداندن چرخ زندگی ، از تمكن مالی برخوردارم فرما.

حضرت زین العابدین (ع ) در جمله سوم دعا عرض می كند:

وفیما انكرت تغییر.

بار الها! چیزی كه نزد تو مطرود است و از آن ناراضی هستی ، می توانی تغییرش دهی ، آن را برداری و به جایش مرضیّ خود را قرار دهی .

چیزهایی كه بر خلاف حق و عدل و منافی با كمال انسانی و فضایل اخلاقی است و بشر را به پستی و انحطاط سوق می دهد، مرضیّ خداوند نیست و آن امور در قرآن شریف و روایات اولیای گرامی اسلام خاطر نشان گردیده تا شناخته شوند و مردم مسلمان برای تاءمین سعادت خویش از آنها اجتناب نمایند.

نارضایی خداوند 

ان تكفروا فان اللّه غنی عنكم ولا یرضی لعباده الكفر. (141)

اگر كافر شوید، خداوند از شما بی نیاز است و به ایمانتان احتیاج ندارد، اما به كفرتان راضی نیست و نمی خواهد از سعادت و رستگاری محروم بمانید.

یحلفون لكم لترضوا عنهم فان ترضوا عنهم فان اللّه لایرضی عن القوم الفاسقین . (142)

این افراد آلوده و گناهكار قسم یاد می كنند برای اینكه شما از آنان راضی شوید. اگر شما راضی شدید، خداوند از فاسقین و اهل عصیان راضی نمی شود.

شرك و كفر، سیئات اخلاقی ، و گناهان به ره صورت كه باشد، مطرود درگاه باری تعالی است و خداوند به هیچ یك از آنها راضی نیست . اگر اراده فرماید می تواند قلوب مردم را منقلب نماید و بدون اینكه خودشان بخواهند، كاری كند كه همه موحّد و یكتاپرست گردند و اخلاق و اعمال به صراط مستقیم گرایش یابند.

ولو شاء ربك لامن من فی الارض كلهم جمیعا. (143)

اگر پروردگارت بخواهد، تمام مردم روی زمین ایمان می آورند و همه مسیر حقّ و عدل را می پیمایند.

اراده الهی در آزادی بشر 

ولی خداوند هرگز چنین اراده ای را نمی فرماید، زیرا این اراده منافی با اراده باری تعالی در ازادی بشر است . خداوند به مشیت حكیمانه خود، انسان را مختار آفریده ، اوست كه باید درباره خود تصمیم بگیرد، یا به اختیار و اراده خود ایمان را پذیرا شود و مستحقّ پاداش دنیوی و اخروی گردد یا با اراده و اختیار خود كفر را پذیرا شود و به كیفر دنیوی و اخروی برسد. آنچه را كه خداوند افاضه می فرماید، ارشاد و هدایت مردم است .

وقل الحق من ربكم فمن شاء فلیؤ من ومن شاء فلیكفر. (144)

پیمبر گرامی ! بگو حق از جانب خداوند ارائه می شود، هر كس میل دارد ایمان بیاورد و هر كه می خواهد كفر را قبول نماید.

وظیفه افراد با ایمان 

مؤ منین واقعی و كسانی كه با اراده و اختیار دین حق را پذیرفته و به شرف اسلام مشرف شده اند، برای اینكه عمرشان بخوبی پایان یابد و با حُسن عاقبت ، دنیا را ترك گویند و روز قیامت در صف رستگاران محشور شوند، باید همواره مراقب اعمال و اخلاق خود باشند و در مسیر صحیح قدم بردارند و آگاهانه یا ناآگاه مرتكب عملی نشوند كه رضای الهی در آن نباشد. برای نیل به این هدف مقدّس ، باید خویشتن را به خوبی و شایستگی بسازند، كمبودهای خود را جبران نمایند، نقائضی را كه در عقاید و اخلاق و اعمال دارند و مرضیّ خداوند نیست برطرف سازند. اگر این گروه با ایمان به اختیار و اراده خود با استفاده و استمداد از توفیق الهی چنین كردند و در خود تغییرات لازم را به وجود آوردند، می توان گفت مصداق جمله سوم دعای امام سجاد (ع ) شده اند:

وفیما انكرت تغییر.

بار الها! چیزی را كه از آن رضایت نداری می توانی تغییر دهی و مرضی خود را جایگزینش نمایی .

مربی آگاه و خودسازی 

خود ساختن و تغییرات لازم را در خویش به وجود آوردن ، نیاز به مربی و معلم آگاه دارد. علاقه مندان به اصلاح نفس باید از پی راهنمایان الهی بروند و سخنانشان را با دقت بشنوند و فرا گیرند و در مقام عمل به كار بندند تا بتوانند از ثمرات و نتایج سعادت بخش آنها مستفیض شوند. كسانی كه در تفقه دین و شناخت تعالیم الهی سعی كافی معمول می دارند و به دقایق آیین الهی واقف می شوند، مصداق كلام امام سجاد (ع ) می گردند:

وقبل الضلال بالرشاد.

پیش از آنكه قدمی در بی راهه بگذارند، از هدایت الهی برخوردار می شوند و راه صحیح را می پیمایند.

بعضی از اصحاب ائمه معصومین علیهم السلام با اینكه مردان با ایمان و شریفی بودند، ولی بر اثر عدم توجه بهعع پاره ای از دقایق و نكات دینی ، گاه مرتكب خطا شده و قدمی ناروا برداشته اند و پس از آنكه دینی ، گاه مرتكب خطا شدن و قدمی ناروا برداشته و پس از آنكه امام معصوم (ع ) خطای آنان را تذكّر داده ، سخت آزرده خاطر و متاءثر گردیده و از پیشگاه الهی طلب بخشش نموده اند و در اینجا به طور نمونه یك مورد ذكر می شود:

قال الحسین بن ابی العلاء خرجنا الی مكة نیفا وعشرین رجلا فكنت اذبح لهم فی كل منزل شاة فلما اردت ان ادخل علی ابی عبداللّه علیه السلام قال واها یا حسین اتذل المؤ منین قلت اعوذ باللّه من ذلك فقال علیه السلام بلغنی انك كنت تذبح لهم فی كل منزل شاة قلت یا مولای واللّه ما اردت بذلك الا وجه اللّه تعالی فقال علیه السلام اما كنت تری ان فیهم من یحب ان یفعل مثل افعالك فلا یبلغ مقدرته ذلك فیتقاصر الیه نفسه قلت یابن رسول اللّه وعلیك استغفراللّه ولا اعود. (145)

امام (ع ) و تذكر آموزنده 

حسین بن ابی العلاء می گوید: بیست و چند نفر مرد بودیم كه به عزم مكه حركت نمودیم ، من در هر منزل برای غذای جمعیتمان گوسفندی ذبح می نمودم . روزی به قصد زیارت امام صادق علیه السلام رفتم ، تا مرا دید با تاءثر فرمود: ای حسین آیا مسلمانان را ذلیل می كنی . گفتم : پناه می برم به خداوند از این امر. امام فرمود: به من خبر رسیده كه تو در هر منزل برای همسفرها گوسفندی ذبح می كنی . عرض كردم : مولای من ، قسم به خدا من از این كار جز رضای الهی قصدی ندارم . امام فرمود: آیا نمی بینی در كاروان كسانی هستند كه می خواهند همانند تو عمل كنند، اما تمكّن مالی ندارند و دچار حقارت روحی می شوند. عرض كردم : یابن رسول اللّه ، بر اساس راهنمایی شما از خداوند آمرزش می خواهم و از این پس چنین عملی را تكرار نخواهم نمود.